عقل همیشه برای جستجوی مراد کنجکاو است.
قلب و جسم از دلبستگی ها می گوید
و انسان
میان این و آن .....
فقط بریدن از تعلق راهگشاست......
عقل همیشه برای جستجوی مراد کنجکاو است.
قلب و جسم از دلبستگی ها می گوید
و انسان
میان این و آن .....
فقط بریدن از تعلق راهگشاست......
باسمه تعالی
محبّت الهی از منظر قرآن و سنّت
سلطان علی نایبی
محبتّ
الهی از مباحث کاربردی در حوزه علوم نظری اسلامی و نیز عرفان عملی در
اسلام می باشد، بررسی این مطلب، می تواند ما را در جهت نیل به این مقام
عظمی یاری رساند.
شرح مفردات:
راغب اصفهانی می گوید: تمام شی به آن
است که به چیزی از خارجش نیازی نداردتا آن را تمام کند.بر خلاف ناقص که
نیازمند چیزی از خارج است تا آن را تمام نماید.[1]
ای خوش آن روز که روح در «سپیده دم بیداری» خویش را بیابد.
ای خوش آن روزی که بیدار شد.
ای خوش آن روزی که روح فهم کند که هستی با او همنوا است اما گوش مادی گرای او نمی خواهد این همنوایی را پذیرا باشد.
دریغا!
که جسم تسلط بس عمیقی در «روح» نهاده است.
زندگی
یک حقیقت همیشگی من و تو
یک واقعیت
یک بود
است.
همین است .
فقط
کمال و تعالی می تواند نجات بخش باشد.
سلطان علی نایبی:
از موضوعات بسیار مهمی که می بایست پیرامون آن بسیار سخن گفت « اخلاق در قرآن کریم» است.نیاز مبرم امروز و فرادیمان اخلاق است.
این آیه 8 سوره انسان اشاره به «اخلاق اقتصادی» دارد.کسانی هستند که با وجود نیاز به یک مورد آن را به دیگری نثار می کنند.
آیا در جامعه سکولار شده و منفعت طلب امروزین مردم لقمه نان خویش را به مستمند می دهند؟
کجاست آن محبت اسلامی
کجاست آن اخوت
آن برادری
آن برابری؟
کسی نزد امام باقر(ع) آمد و گفت: چرا قیام نمیکنید؟ شما یاران زیادی دارید که آمادهاند پای رکاب شما قیام کنند. حضرت فرمود: آیا شما از اموال همدیگر بدون اجازۀ هم استفاده میکنید؟ یعنی در زمینۀ مالی با هم «ندار» نیستید و مرز مالکیت فردی بین شما برداشته نشده است؟ گفت نه!حضرت فرمود: مهدیِ ما زمانی قیام خواهد کرد که یارانش اینگونه هستند. شما که ظرفیت تعامل با همدیگر در این سطح را ندارید، انتظار نداشته باشید که من قیام کنم. متن روایت :قِیلَ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: إِنَّ أَصْحَابَنَا بِالْکُوفَةِ لَجَمَاعَةٌ کَثِیرَةٌ فَلَوْ أَمَرْتَهُمْ لَأَطَاعُوکَ وَ اتَّبَعُوکَ قَالَ: یَجِیءُ أَحَدُکُمْ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ مِنْهُ حَاجَتَهُ؟ فَقَالَ: لَا. فَقَالَ: هُمْ بِدِمَائِهِمْ أَبْخَلُ. ثُمَّ قَالَ: ... إِذَا قَامَ الْقَائِمُ جَاءَتِ الْمُزَامَلَةُ وَ أَتَى الرَّجُلُ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَمْنَعُهُ؛ اختصاص شیخ مفید/ص24) (عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ الباقِر ع، قَالَ یَوماً لأصْحابِهِ: أیُدخِلُ أحَدَکُمْ یَدَهُ فی کُمِّ صاحِبِهِ فَیَأخُذَ حَاجَتَهُ مِنَ الدَّنانیرِ؟ قالوا: لا. قال: فَلَستُم إذاً بِإخوانٍ.
آری این سنت حسنه اسلامی و «اخلاق قرآنی » است.
جامعه ای که فرد فرد آن فقط به فکر شکم خویش است و از احوال همسایه خویش خبر ندارد هرگز یک جامعه قرآنی نیست.
هستی قطعا معنا دارد
معنای بزرگ هستی خوب زیستن است.
خوب ماندن است
خوب دیدن
خوب بودن
خوب رفتن.